چگونه مطمئن باشیم که همه از مزیت های شهر هوشمند بهره می برند؟
شهر هوشمند باید به نفع تمامی شهروندان باشد، نه فقط بعضی افراد
انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰، ۶۰ درصد جمعیت جهان در شهرهای بزرگ ساکن شوند. اینکه همه این انسانها چگونه زندگی خواهند کرد و زندگی آنها به چه شکل خواهد بود ، به تصمیمات مهم مسئولین امروز و آینده بستگی دارد.
تکنولوژی این امکان را برای مردم فراهم میکند تا در جوامعی زندگی کنند که نیازهای آنان را بهتر پاسخ داده و شیوه زندگیشان را ارتقا میدهند. بهعنوانمثال، پکن که به آلودگی هوا معروف است ، در حال انجام آزمایشهایی بر روی یک تصفیهکننده هوا است به ارتفاع ۷ متر. این دستگاه هوای آلوده را مکیده ، ذرات آلوده را تصفیه میکند و سپس هوای تصفیهشده و پاک را مجدداً به محیط بازمیگرداند.
تصوری که از زندگی در شهر هوشمند وجود دارد با کارتون Jetsons متفاوت است. شهر هوشمند به همان جوامع شهری واقعی اطلاق میشود که بی درنگ به تغییرات آبوهوا، ساعات روز و نیازهای شهروندان پاسخ میدهد. این اقدامات میتواند تمامی جوامع را تحت پوشش قرار دهد. این اقدامات ممکن است از کنترل ترافیک برای روان شدن حرکت خودروها تا سنجش کیفیت هوا برای هشدار به ساکنان ( یا روشن کردن تصفیهکنندههای بزرگ هوای) در صورت افزایش آلودگی هوا، باشد .
عموماً روش بهکارگیری دادهها و سنسورهای الکترونیکی در ایجاد” شهر هوشمند” موضوع اصلی تلاش جهانی در جهت بهبود عملکرد شهرها است. در پاسخ به برنامهریزی شهری و طراحی زیربنایی ناهمگون گذشته ، شهرهای هوشمند نظارت بیوقفه، آنالیز و بهسازی تصمیمگیری شهری را تااندازهای تضمین میکنند. نتایج حاصله، طبق گفته حامیان شهرهای هوشمند، کارایی، پایداری زیست محیطی و مشارکت شهروندی را توسعه خواهد بخشید.
پروژههای شهر هوشمند، سرمایهگذاریهای کلانی هستند که قرار است جوامع را دگرگون سازند. تصمیمات اتخاذشده در آغاز فرایند آنچه را که کاملاً دستخوش تغییر خواهد شد، معین میکند. اما اغلب پژوهشها و برنامهریزیهای مرتبط با شهرهای هوشمند بهجای آنکه نشات گرفته از نیازهای شهروندان باشد برگرفته از تکنولوژی است. برای اطمینان از اینکه شهر هوشمند نهتنها یک تجربه تکنولوژیک بلکه مطابق با نیازهای شهروندان است ، به تحولات اجتماعی، سیاسی و سازمانی نیاز خواهد بود که از توجه کمتری برخوردارند.
طراحی، آن چیزی است که پروژههای شهر هوشمند را از یکدیگر متمایز میسازد تا وعدههای بزرگ خود را محقق؛ شکافهای موجود و نابرابری در خدمترسانی به شهروندان را رفع سازند.
بهرهمندی شهر از کارایی :
مهمترین ویژگی “شهرهای هوشمند”، ایجاد بهرهوری است. ابزارهای تکنولوژی که به نحو احسن طراحیشدهاند، میتوانند سازمانهای دولتی ، محیطزیست و ساکنین را از مزایای خود بهرهمند سازند. “شهرهای هوشمند” قادر هستند با حذف زوائد، تعیین روشهای صرفهجویی در هزینه و سازماندهی وظایف کارگران، بازدهی و کارایی خدمات شهری را بهبود بخشند.
بهعنوانمثال، در سال ۲۰۱۴ ، حملونقل لندن سیستمی را پیادهسازی کرد تا با کشیدن کارت بانکی بر روی دستگاه دریافت خودکار کرایه اتوبوس، امکان پرداخت سریعتر و ایمنتر کرایههای اتوبوس و مترو نسبت به گذشته توسط شهروندان و ۱۹میلیون توریست در لندن فراهم گردد.
با لغو صدور و توزیع کارتهای هوشمند مخصوص پرداخت کرایه اتوبوس، هزینههای شهری کاهشیافته و مسافران نیز از یک سیستم محاسبه کرایه سریع، آسان و بهصرفه در طول سفرهای خود بهرهمند میشوند.
مزایای زیست محیطی :
راه دیگر صرفهجویی در هزینه، کنترل بیوقفه مصرف انرژی است که از سوی دیگر فرصتهای بهسازی محیطزیست را نیز فراهم میکند.
شیکاگو اجرای پروژه Array of thing را با نصب جعبههایی بر روی تیرهای چراغبرق شهر آغاز کرده است. این جعبهها به سنسور و دوربین مجهز بوده و میتوانند کیفیت هوا، میزان صدا، میزان دما ، سطح آب خیابانها و فاضلابها و وضعیت ترافیک را ثبت کنند.
انتظار میرود اطلاعات جمعآوریشده بتوانند با شناسایی راههای صرفهجویی در مصرف انرژی، نظارت بر سیلابهای شهری و بهبود شرایط زندگی ، بهعنوان یک ردیاب سلامتی برای شهرها عمل کنند.
حمایت از ساکنان شهر :
شاید بزرگترین مزیت بالقوه شهرهای هوشمند در بهبود کیفیت زندگی ساکنین باشد که طیف وسیعی از مسائل را در برمیگیرد از قبیل مسکن و حملونقل، رضایت و خوشبینی، خدمات آموزشی، شرایط زیستمحیطی و روابط اجتماعی.
اقداماتی که در این راستا میتوان انجام داد عبارتاند از پیگیری و ترسیم وضعیت بهداشت شهروندان، بهکارگیری اطلاعات جهت مبارزه با فرسودگی بافت محل، تشخیص موارد بیعدالتی و بهکارگیری خودروهای بدون سرنشین بهمنظور افزایش امنیت و جابجایی ساکنان.
تمرکز بر روی خدمات و نه مدیریت :
بخش عمده بازدهی حاصل از اقدامات و تلاشهای شهر هوشمند به عملکردهای دولت مربوط میشود . بنابراین، بازدهی برای سازمانهای دولتی و کارکنان امری ضروری تلقی میشود، البته با فرض اینکه آنچه به نفع دولت است، بهنوبه خود به سود مردم نیز باشد.
بااینوجود، تمرکز بر روی پیشرفتهایی که مستقیماً متوجه مردم است، ممکن است به یک چارهاندیشی موقت منتهی شود. همچنین ممکن است بنا به دلایلی از مسیر خود منحرف شود.
بهعنوانمثال: طرحهای بازار جهانی در رابطه با شهرهای هوشمند بسیار وسیع بوده و شرکتها، فروش تکنولوژی به شهرها را فرصت بزرگی تلقی میکنند. مسئولان محلی مشتاقانه در پی یافتن سرمایهگذاران جدیدی هستند که باعث پیشرفت و توسعه جوامع آنها شوند. بهاینترتیب میتوان شهرهای هوشمند را در یک موقعیت برد- برد قرارداد.
مسئولان شهر همچنین ممکن است در تأکید بر آیندهنگریها و تقویت دید مثبت از شهر، از شیوه “خودستایی” مبهم در مباحثات مرتبط با شهر هوشمند استفاده کنند. مسئولان شهر با گفتگو درباره اتصال بهتر و امکانات فنی پیشرفته میتوانند امکانات شهر خود را به ساکنان و مشاغل آینده بهصورت یکسان عرضه کنند.
اما چنانچه تمرکز مسئولان شهر بر پروژههای شهر هوشمند در جهت کمک به دولت باشد ، الزاماً زندگی ساکنان آن را بهبود نخواهد بخشید. در حقیقت ممکن است حتی باعث تشدید مشکلات موجود یا وخیمتر شدن اوضاع شود.
برنده طرحهای شهرهای هوشمند کیست؟
هنگامی که مسئولان شهر برای پروژههای شهر هوشمند تصمیم میگیرند، باید کسانی که از آن اقدامات سود خواهند برد – و کسانی که از آن اقدامات بیبهره میمانند – را انتخاب کنند. حتی اگر این انتخاب
غیرعمدی باشد که اغلب اوقات اینطور است ، نتایج یکسان خواهد بود. بهعبارتدیگر تمامی مناطق شهر بهطور یکسان از امکانات شهر هوشمند برخوردار نخواهند شد. بهعنوانمثال برخی مناطق به سنسورهای کیفیت هوا و دوربینهای کنترل ترافیک بیشتری مجهز خواهد شد.
البته تمامی پروژههای شهر هوشمند به ثمر نمینشینند. بهعنوانمثال “نارندرا مودی” نخستوزیر هند، متعهد به ساخت ۱۰۰ شهر هوشمند برای مدیریت نیازهای جمعیت کشور خود که بهسرعت بهسوی شهری شدن پیش میروند، گردید. اما این کار همچنان با مشکلات جدید و قدیمی مواجه است. این مشکلات عبارتاند از مشکلات بلندمدت در رابطه با اسناد مالکیت زمین، سیاستهای درحالتوسعه برای آمادهسازی بازارهای جدید و محدود کردن بازارهای قدیمی و درگیری با جمعیت آسیبپذیر که برای ایجاد فضا در رابطه با طرحهای جدید شهر هوشمند تحتفشار قرار دارند.
در فیلادلفیا که قرار بر این بود برنامه آموزش شغلی از طریق تلفنهای هوشمند در اختیار طبقه کمدرآمد و ساکنان بیکار قرار گیرد، نابرابری اجتماعی اقتصادی شایع در میان سایر مشکلات نادیده گرفتهشده بود.بنا به تعبیر یک محقق، این برنامه چیزی جز یک ” لفاظی سیاسی پوچ ” نبود که با هدف جذب شغل طراحی گردید.
توسعه و پیشرفت شهر جنجالی “سانگ دو” واقع در کره جنوبی حاصل سرمایهگذاری کلان مردم و بخشهای خصوصی برای ایجاد شهر هوشمند است . شهری که بهعنوان قطب نوآوری و تجارت ثبت شده است.
اما همچنان پس از ۱۰ سال از ایجاد آن، بهترین تعریفی که از آن شده، یک ” اثر در حال پیشرفت” است. سایرین بیرحمانه، آن را یک ” شکست کامل” نامیدند. پیش از ساخت هر شهر هوشمند دیگری، باید کمی درنگ کرده و به یاد بیاوریم که: سانگ دو، یک مدینه فاضله تکنولوژی بود که بدون تاریخچه و بدون اولویت دادن به مردم، از بالا به پایین طراحی شد.
برای جلوگیری از مواجهه با این شرایط آزاردهنده مقامات رسمی، رهبران تجاری و ساکنین باید بهطور یکسان بر اقدامات شهر هوشمند در جوامع خود نظارت جدی داشته باشند. پروژهها باید از شفافیت برخوردار بوده و در جهت پیشرفتهای عامالمنفعه در اجتماع باشد. تکنولوژی محور اصلی و هدف نهایی محسوب نمیشود. طرحهای شهر هوشمند، مانند توسعه شهری و توسعه مجدد، یک فرایند کاملاً سیاسی اجتماعی بشمار میرود.ساکنان باید از مسئولان شهر بخواهند تا جوابگوی اقدامات خود باشند . اقداماتی که باید در جهت بهبود زندگی مردم و نه صرفاً آسان کردن کارهای دولت باشد.
منبع: http://theconversation.com/how-to-ensure-smart-cities-benefit-everyone-65447